پایان مزایای سطحی
در گذشتهای نهچندان دور، داشتن یک فضای کاری باز، میانوعدههای متنوع، و میزهای پینگپنگ بهعنوان نشانهای از یک فرهنگ سازمانی خوب در نظر گرفته میشد. شرکتهای فناوری و استارتاپها با ارائهی این امکانات تلاش میکردند استعدادهای برتر را جذب و کارکنان خود را راضی نگه دارند. اما امروزه، این مدل دیگر جذابیت خود را از دست داده است. کارکنان دیگر به دنبال مزایای زرقوبرقدار نیستند؛ بلکه به دنبال سازمانهایی هستند که با ارزشهایشان همسو باشند و به رفاه، رشد و معنای کار آنها اهمیت دهند.
از مزایا به سمت معنا
همهگیری کووید-۱۹ باعث شد کارکنان اولویتهای خود را بازبینی کنند. کار از راه دور این موضوع را برجسته کرد که چه عواملی در یک شغل اهمیت دارند: انعطافپذیری، کار معنادار، و یک محیط حمایتی. دیگر داشتن میزهای بازی یا قهوهی رایگان مهم نیست؛ بلکه کارکنان سوالات عمیقتری میپرسند:
– آیا این سازمان به من بهعنوان یک انسان اهمیت میدهد؟
– آیا فرصت رشد خواهم داشت؟
– آیا مأموریت این شرکت با ارزشهای من هماهنگ است؟
اهمیت داشتن مأموریت و هدف در سازمان
امروزه، سازمانهای هدفمحور جذابترین گزینهها برای جویندگان کار هستند. طبق یک نظرسنجی دیلویت در سال ۲۰۲۳، حدود ۷۰ درصد از نسل هزاره (Millennials) و نسل Z، داشتن هدف را مهمتر از میزان حقوق دریافتی خود میدانند.
نمونههایی از شرکتهایی که با تعهدات خود به اهداف بزرگتر توانستهاند موفق شوند:
– پاتاگونیا: این شرکت پوشاک ورزشی با تمرکز بر فعالیتهای محیطزیستی، نهتنها مشتریان وفاداری پیدا کرده بلکه کارکنان آن نیز با اشتیاق بیشتری کار میکنند.
– سیلزفورس (Salesforce): مدل ۱-۱-۱ این شرکت (اهدای ۱٪ از سهام، ۱٪ از محصولات و ۱٪ از زمان کارکنان به امور خیریه) بخشی از فرهنگ سازمانی آن شده است و موجب جذب افرادی شده که به مسئولیت اجتماعی اهمیت میدهند.
افزایش تمرکز بر تنوع، عدالت و شمول (DEI)
مسائل مربوط به تنوع، عدالت و شمول (Diversity, Equity, and Inclusion – DEI) از یک “امتیاز اضافی” به ضرورتهای فرهنگ سازمانی تبدیل شدهاند. طبق گزارش گلسدور (Glassdoor)، ۷۶ درصد از جویندگان کار هنگام ارزیابی یک پیشنهاد شغلی، برنامههای DEI شرکت را در نظر میگیرند.
اما رویکردهای سطحی دیگر کارساز نیستند. کارکنان متوجه تفاوت بین تعهد واقعی و تلاشهای نمایشی هستند. شرکتهایی مانند مایکروسافت و بن اند جری استانداردهای بالایی را در این زمینه ایجاد کردهاند:
– مایکروسافت: گزارشهای شفاف در مورد شاخصهای تنوع را منتشر میکند.
– بن اند جری: مواضع جسورانهای در مسائل اجتماعی اتخاذ کرده و ارزشهای خود را به اقدامات سازمانی تبدیل کرده است.
افزایش تمرکز بر سلامت روان در محیط کار
بر اساس گزارش انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۲۰۲۲، ۸۱٪ از کارکنان، حمایت از سلامت روان را مهمتر از مزایای سنتی مانند عضویت در باشگاههای ورزشی میدانند. شرکتهایی که در این زمینه پیشرو هستند، شامل:
– بامبل (Bumble): ارائه مرخصی نامحدود و دو هفته استراحت جمعی در سال.
– استارباکس: ارائهی خدمات مشاوره روانشناسی و آموزش سلامت روان برای مدیران.
سازمانهایی که قصد دارند محیطی سالم ایجاد کنند، باید اقداماتی فراتر از راهکارهای عمومی ارائه دهند؛ از جمله انعطاف در ساعات کاری، دسترسی به خدمات مشاوره حرفهای، و ایجاد فرهنگی که در آن بیان مشکلات روانی طبیعی باشد.
رشد حرفهای: قویترین ابزار حفظ کارکنان
جذب کارکنان با مزایای جذاب ممکن است آسان باشد، اما فرصتهای رشد حرفهای عاملی کلیدی در حفظ کارکنان است. طبق گزارش لینکدین ۲۰۲۳، کارکنانی که احساس کنند مهارتهایشان بهدرستی استفاده نمیشود، ۱۰ برابر بیشتر احتمال دارد که شرکت را ترک کنند.
شرکتهایی مانند آمازون و AT&T با ارائه برنامههای آموزشی موفق شدهاند نرخ حفظ کارکنان را افزایش دهند:
– آمازون: برنامه Career Choice که هزینه تحصیل کارکنان در رشتههای پرتقاضا را پرداخت میکند.
– AT&T: برنامه Future Ready که به کارکنان دورههای آموزشی و گواهینامههای تخصصی ارائه میدهد.
نقش کلیدی رهبری
برنامههای هدفمحور زمانی موفق خواهند بود که رهبران سازمانی با این ارزشها همسو باشند. کارکنان به رهبران خود نگاه میکنند تا از آنها الهام بگیرند. رهبرانی که شفاف، همدل و متعهد به ارزشهای سازمانی هستند، میتوانند تحولات فرهنگی را رهبری کنند.
ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت، نمونهای از چنین رهبری است. تمرکز او بر همدلی و ذهنیت رشد (Growth Mindset) باعث تغییر چشمگیری در فرهنگ مایکروسافت شده است.
جمعبندی: پایان عصر مزایای سطحی، آغاز دوران معنا و هدف در سازمان
انتقال از مزایای سطحی به برنامههای معنادار، فقط یک روند نیست، بلکه تغییری اساسی در نحوهی نگاه سازمانها به نقش خود در زندگی کارکنان است.
امروزه کارکنان بهدنبال چیزی فراتر از یک حقوق ماهانه هستند. آنها خواهان هدف، شمولپذیری، حمایت از سلامت روان و فرصتهای رشد حرفهای هستند.
رهبران منابع انسانی (HR) باید با این تغییرات سازگار شوند و فرهنگی ایجاد کنند که بر رفاه، توسعه و ارزشهای کارکنان تأکید داشته باشد. تنها در این صورت است که سازمانها نهتنها استعدادهای برتر را جذب میکنند، بلکه فرهنگهایی را ایجاد میکنند که وفاداری، نوآوری و موفقیت بلندمدت را تضمین میکند.
زیرا در نهایت، زمانی که کارکنان رشد میکنند، سازمانها نیز شکوفا خواهند شد.
